۱۳۹۱ مرداد ۲۳, دوشنبه

تحلیلی بر چرایی آزادی محمد نوریزاد


اتفاقی که چند روز پیش برایم افتاد دلیل نوشتن این مطلب بود. زمانی که با یکی از دوستان درحال بحث و تبادل نظر بودم اشتباهی پیش آمد که من را به فکر فرو برد. از آنجایی که دوست بنده آدم سیاسی نبودند فکر می کردند آقایان نوریزاد و نوریزاده یک نفر هستند! برای ایشان از سوابق هرکدام توضیح دادم و برایشان معرفی کردم. ایشان سوال پرسیدند از نوع فعالیت های هرکدام که متناسب با وسع سیاسی خودم به آنها جواب دادم. قضیه از آنجا شروع شد که ایشان از نامه های سریالی آقای محمد نوریزاد پرسیدند و برایشان مایه تعجب بود که نوریزاد چگونه با آزادی کامل نامه می نویسد و کسی به او نمی گوید بالای چشمش ابروست!؟
در جواب به سوال اوگفتم که آقای محمد نوریزاد روزی خود جیره خوار دربار بوده است و حالا هم که از دربار حکومت جدا شده است و ظاهرا مخالفت با آن می پردازد. از آن جهت که آقای محمد نوریزاد روزی روزگاری بودجه های میلیاردی برای تهیه فیلم از دولت دریافت می کرده، حال ممکن است برای جبران این زحمات نظام خود را تبدیل به مترسک نمایش دهنده صبر نظام کرده باشد!
آخر چگونه ممکن است در ایران بود! برضد سردسته آخوندها حرف زد! و راست راست چرخید؟ دو احتمال بیشتر نمی رود یا اینکه نوریزاد خود از عوامل جمهوری اسلامی و طعمه ی نظام باشد. برود وسط میدان داد و فریاد کند و بگوید که آی مردم بیایید هرچه می خواهید بگویید، من گفتم چیزی نشد! زمانی که ساده اندیشان آمدندو حرف مخالف زدند نیروهای امنیتی رژیم سر بزنگاه بریزندو بگیرندو ببرند! کم نبودند فعالان و روزنامه نگارانی که تقلید از نوریزاد ها وارد میدان مبارزه آشکار شدند و پس از مدتی دستگیر شدند. ممکن است این احتمال واقعیت داشته باشد ولی شخصا معتقدم احتمال دوم محتمل تر است. نوریزاد کم شخصیتی نداشت و در زمان خود انسان با نفوذ و از نزدیکان دربار آخوندی بود! واساساّ خریدن آن از عهده نظام خارج است. فردی که با آن پشتوانه فکری برای رژیم محتوا فراهم می کرد، برای روزنامه ها مطالب تحلیلی و فیلمها می ساخت. حال سخت است به همین راحتی خود را بفروشد و نقش یک مترسک را بازی کند. در احتمال دوم اصلا نوریزاد مخالف حتمی رژیم است. اما...! چه کسی حاضر است از فردی که زمانی خود داعیه دار دفاع از این سیستم مخوف بوده تبعیت کند. رژیم نوریزاد را لحظه به لحظه رصد می کند و باز خورد سخنان اورا بررسی می کند. تازمانی که حرف های نوریزاد مورد توجه قرار نگیرد و کسی به آن عمل نکند اورا را می گذارند تا هرحرفی که می خواهد بزند. زیرا سخنرانی که مستمع ندارد انگار اصلا برگزار نشده است! آزادی نوریزاد علاوه بر اینکه ابزار شناسایی دیگر مخالفین است، ابزار تبلیغاتی نیز هست. چراکه رژیم با آزاد گذاشتن آن به دیگران می گوید که آستانه صبرش بی انتهاست و در آن همه افراد حق دارند حتی از رهبری انتقاد کنند و مشکلی برایشان پیش نیاید.
تا به اینجا حرف های نوریزاد تاثیری نداشته است که آزاد است و او هرکاری که دلش بخواهد انجام می دهد به عبارتی دیگر مانند کودکی ترد شده در گوشه ای از میدان مبارزه برای خود خاک بازی می کند و کسی به آن نگاه هم نمی کند. یا در اصطلاح خودمانی می گوییم" فحش بچه صلوات است". تا به اینجای کار حرفش را نمی خوانند و کسی نیز به دیده یک شخص مهم به او نگاه نمی کند. خود نوریزاد نیز این مطلب را می داند و احتملا حوصله اش از این بی توجهی به سرخواهد آمد. آنجاست که مانند کودکی سرخورده فریاد می زند و هرچه که می خواهد توهین می کند. توهین می کند تا بازداشت شود. اگر هم یادتان باشد بیشترین توجه  به نوریزاد، زمانی بود که در زندان محبوس بود. آزادی او مساوی بود با کم توجهی رسانه ها به او. نوریزاد امروز با تجربه این فضا سعی در تحریک رژیم دارد تا او را دستگیر کنند و هرچند برای مدتی کوتاه دوباره به زنداد بازگردد تا مجددا تیتر یک رسانه ها شود. غافل از اینکه حکومت نیز بی توجی طرفداران جنبش آزادی به وی را درک کرده و اورا به حال خود رها کرده است.
این دو احتمالی بود در پاسخ دوستم به سوال ایشان که چرا نوریزاد همچنان آزاد است مطرح شد. در صورتی که دوستان دیگر احتمالی غیر از این را می دانند خوشحال می شوم آنرا مطرح کنند.
با تشکر
زنده باد آزادی...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر